النا جون، نی نی عسل ما

  روی گل شما به سرخی انار شب شما به شیرینی هندوانه خندتون مانند پسته و عمرتون به بلندی یلدا شب یلدا مبارک ...

...

...

...

سلام  نفس عمه ازت معذرت میخوایم که ده روزه نتونستیم وبلاگتو آپدیت کنیم آخه به همراه پدر جون و مادرجون رفته بودیم مشهد مقدس خیلی دوست داشتیم تو و بابا مصطفی و مامان ستاره هم باهامون می اومدید ولی تو هنوز خیلی کوچیکی سفر مشهد شما باشه واسه وقتی که ایشالا بزرگتر شدی و ما دقیقا روز تولد یک ماهگی تو رسیدیم. عزیز عمه تولد یک ماهگیت مبارک.       جیگر عمه لباس سرهمی ای که پوشیدی سوغاتی ما برای توئه، که البته بزرگه ایشالا ماه بعد اندازت میشه. ...

النای عزیزم هزار ماشاءا.. داری بزرگ میشی مثل یه تیکه ماه شدی و پیش همه عزیز و عزیزتر ...

النا جون لباس علی اصغری که عمه مرضیه برات دوخته بود رو تو روز عاشورا پوشیدی. ...

...

امروز چهارشنبه دهم آبان ماه سال نود و یک ساعت ده و نیم صبح در بیمارستان پاستور قزوین فرشته کوچولوی ما، النا جون به دنیا اومد.  النا جون و مامان ستاره هنوز بیمارستانن، ظهر که رفته بودیم دیدنشون چند تا عکس از النا جیگر گرفتیم که مثل ماهه ادامه عکس ها در ادامه مطلب... بابا مصطفی برای اولین روز تولد النا جون براش کیک تولد گرفته بود و برای مامان ستاره هم گل خریده بود. این دسته گلم مادر جون و پدر جونش (پدر و مادر بابا مصطفی) به مناسبت تولد النا جون به مامان ستاره و النا جون تقدیم کردن. ...